ریتم آهنگ

بیوگرافی ژان میشل باسکیا؛ نقاش نوگرای آمریکایی(بخش2)

بیوگرافی ژان میشل باسکیا؛ نقاش نوگرای آمریکایی(بخش2)

دوره بلوغ

1982 سال مهمی برای باسکیا بود. او شش نمایشگاه انفرادی را در شهرهای سراسر جهان افتتاح کرد و جوان‌ترین هنرمندی شد که در Documenta، نمایشگاه بین‌المللی معتبر هنر معاصر که هر پنج سال یکبار در کاسل آلمان برگزار می‌شود، شرکت کرده است. در طول این مدت، باسکیا حدود 200 اثر هنری خلق کرد و یک نقش برجسته را توسعه داد: یک شخصیت قهرمان و تاج سیاه اوراکل. دیزی گیلسپی، نوازنده افسانه‌ای جاز و شوگر ری رابینسون و محمد علی از جمله الهام‌بخش‌های باسکیا برای کارهایش در این دوره بودند. پرتره‌های طرح‌دار و اغلب انتزاعی، جوهر را به‌جای شباهت فیزیکی سوژه‌هایشان به تصویر می‌کشیدند. وحشیانه تکنیک باسکیا، با بریده‌های رنگ و خط‌های پویا، قصد داشت آنچه را که او به عنوان خود درونی سوژه‌هایش، احساسات پنهان و عمیق‌ترین خواسته‌هایشان می‌دید، آشکار کند. این آثار همچنین عقل و شور سوژه های خود را تقویت کردند، نه اینکه بر بدن مرد سیاهپوست فتیش شده تثبیت شوند. یک تجسم حماسی دیگر، بر اساس گریوت غرب آفریقا، نیز در این دوره از آثار باسکیا به شدت نمایان می شود. گریوت تاریخ جامعه را در فرهنگ غرب آفریقا از طریق داستان سرایی و آواز تبلیغ می‌کرد و باسکیا معمولاً او را با گریم و چشم‌های بیضوی دوخته شده به تصویر می‌کشید که به طور ایمن به ناظر خیره شده بود. استراتژی‌های هنری و ارتقای شخصی باسکیا با رنسانس سیاه‌پوست گسترده‌تر در دنیای هنر نیویورک در همان دوران مطابقت داشت (نمونه آن توجه گسترده‌ای که در آن زمان به آثار هنرمندانی مانند فیث رینگ‌گلد و جیکوب لارنس داده شد).

در اوایل دهه 1980، باسکیا با هنرمند پاپ، اندی وارهول، دوست شد که با او در مجموعه ای از آثار از 1984 تا 1986 همکاری کرد، مانند ده کیسه بوکس (شام آخر) (1985-86). وارهول اغلب ابتدا نقاشی می کشید، سپس باسکیا روی کارش لایه لایه می کرد. در سال 1985، یک مقاله ویژه در مجله نیویورک تایمز باسکیا را هنرمند جوان آمریکایی دهه 1980 معرفی کرد. این رابطه به موضوع اصطکاک بین باسکیا و بسیاری از معاصران او در مرکز شهر تبدیل شد، زیرا به نظر می رسید نشانگر علاقه جدیدی به بعد تجاری بازار هنر باشد.

 

وارهول همچنین به دلیل بهره برداری بالقوه از یک هنرمند جوان و شیک رنگ برای تقویت اعتبار خود به عنوان فعلی و مرتبط با صحنه جدید دهکده شرقی مورد انتقاد قرار گرفت. به طور کلی، این همکاری ها با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان مواجه نشد و اکنون اغلب به عنوان آثار کمتری از هر دو هنرمند در نظر گرفته می شود.

 

شاید در نتیجه شهرت جدید و فشار تجاری که بر کارش وارد شده بود، باسکیا در این مرحله از زندگی به طور فزاینده ای به هروئین و کوکائین معتاد شده بود. چند تن از دوستان این وابستگی را به استرس حفظ حرفه او و فشارهای ناشی از رنگین پوست بودن در دنیای هنر عمدتاً سفیدپوست مرتبط کردند. باسکیات در سال 1988 در 27 سالگی بر اثر مصرف بیش از حد هروئین در آپارتمانش درگذشت.

میراث ژان میشل باسکیا

با این وجود، ژان میشل باسکیا در زندگی کوتاه خود نقش مهم و تاریخی در ظهور صحنه فرهنگی مرکز شهر در نیویورک و نئواکسپرسیونیسم به طور گسترده‌تر ایفا کرد. در حالی که مردم بزرگتر به عجیب و غریب بودن سطحی کار او چنگ زدند و مجذوب شهرت یک شبه او شدند، هنر او که اغلب به نادرستی به عنوان "نایف" و "از نظر قومی سخت" توصیف می شود، ارتباط مهمی با پیش سازهای بیانی مانند ژان داشت. Dubuffet و Cy Twombly.

 

باسکیا و آثارش که محصول فرهنگ مشهور و شیفته تجارت در دهه 1980 است، همچنان برای بسیاری از ناظران به عنوان استعاره ای از خطرات زیاده روی هنری و اجتماعی است. مانند ابرقهرمانان کتاب های مصور که تأثیر اولیه خود را ایجاد کردند، باسکیا به شهرت و ثروت رسید و سپس به همان سرعت به زمین بازمی گردد، قربانی سوء مصرف مواد مخدر و در نهایت اوردوز.

دریافت کننده بازنگری های پس از مرگ در موزه بروکلین (2005) و موزه هنر آمریکایی ویتنی (1992)، و همچنین موضوع زندگی نامه ها و مستندهای متعدد، از جمله ژان میشل باسکیا: کودک تابناک (2010)، و جولیان اشنابل. فیلم بلند باسکیات (1996؛ با بازی دوست سابق دیوید بووی در نقش اندی وارهول)، باسکیات و میراث ضد فرهنگی او همچنان پابرجاست. در سال 2017، فیلم دیگری Boom for Real: The Late Teenage Years of Jean Michel Basquiat با تحسین منتقدان اکران شد و همچنین الهام بخش نمایشگاهی با همین عنوان در گالری هنری Barbican در لندن بود. هنر او منبع دائمی الهام برای هنرمندان معاصر است، و زندگی کوتاه او منبع ثابت علاقه و گمانه زنی برای صنعت هنری است که بر اساس افسانه های زندگی نامه رشد می کند.

 

هنر باسکیا در کنار دوست و کیت هارینگ، دوست معاصرش، در آن دوره خاص از هنر ضدفرهنگ نیویورک ایستاده است. آثار هر دو هنرمند اغلب در کنار آثار دیگری به نمایش گذاشته می شود (اخیراً در نمایشگاه 2019 "Keith Haring I Jean-Michel Basquiat: Crossing Lines" در ملبورن، استرالیا)، و تعدادی مجوز تجاری برای بازتولید چندین مورد اعطا شده است. از نقوش بصری او اخیراً مجموعه‌ای از پیراهن‌های گرافیکی در Uniqlo را شامل می‌شود که آثار هر دو هنرمند را به نمایش می‌گذارند.

 

افزایش شهرت باسکیا از زمان مرگ او همچنین هنرمندان جدید را وادار به ساخت آثاری با الهام از آثار او یا حتی با اشاره مستقیم به آثار او کرده است. این شامل نقاشان، گرافیتی و هنرمندان اینستالیشن است که در گالری کار می کنند، اما همچنین موسیقیدانان، شاعران و فیلمسازان. هنرمندان تجسمی متاثر از باسکیا عبارتند از دیوید هویت، اسکات هیلی، بارب شرین و می بی در آمریکای شمالی و همچنین هنرمندان اروپایی و آسیایی مانند دیوید جولی، متیو برنارد مارتین، میکائیل تئو و آندریا چیسیسی که همگی به این موضوع اشاره می کنند. کار او به عنوان شکل دهنده برای توسعه خود است. نوازندگانی مانند Kojey Radical، Shabaka Hutchings، و Lex Amor به طور مشابه کار او را به عنوان اطلاع رسانی کار خود ستوده اند. این سه هنرمند موسیقی به طور خاص در کنار دیگران در Untitled ظاهر شدند، مجموعه‌ای مشترک که به عنوان ادای احترام به Basquiat در سال 2019 توسط لیبل ضبط مستقر در لندن The Vinyl Factory منتشر شد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”